کد مطلب:77796 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

نامه 073-به معاویه











و من كتاب له علیه السلام

الی معاویه.

یعنی و از مكتوب امیرالمومنین علیه السلام است به سوی معاویه.

«اما بعد، فانی علی التردد فی جوابك و الاستماع الی كتابك، لموهن رایی و مخطی ء فراستی. و انك اذ تحاولنی الامور و تراجعنی السطور، كالمستثقل النائم، تكذبه احلامه و المتحیر القائم یبهظه مقامه، لا یدری اله ما یاتی ام علیه. و لست به غیر انه بك شبیه.»

یعنی اما بعد از حمد خدا و نعت رسول صلی الله علیه و آله، پس به تحقیق كه من به سبب مكرر كردن جواب مكاتیب تو و گوش دادن به مكتوب تو، هر آینه سزاوارم كه سست گردانیده باشم اعتقادم را درباره ی تو و تخطئه كننده باشم زیركی خودم را در شان تو. یعنی این حالت سلوك من با تو منافی است با اعتقاد و فراستی كه در شان تو دارم كه تو بر جهل خود باقی خواهی بود و پند در تو نفعی نخواهد بخشید و ممنوع نخواهد شد از فتنه و فساد. پس نظر به رفتار من با تو، یا باید اعتقاد من سست باشد و حكم به خطای فراست خود كرده باشم و یا باید مماشاه و مساهله و اتمام حجت كرده باشم، ولیكن اعتقاد و زیركی من درباره ی تو ثابت و یقین است، نظر به علم امامت. پس نیست رفتار من با تو مگر اتمام حجت و به تحقیق كه تو در وقتی كه محول می داری به من كارها را و مرجوع می داری نوشتجات را، باشی تو مثل شخص سنگین كسالت خواب دارنده ای كه دروغ گوید او را خوابهای او، یعنی خوابهای دروغ پریشان دیده باشد و مانند شخص حیرت زده ی ایستاده ای كه سنگین گرداند او را ایستادن او بر حیرتش، نداند كه آیا از برای منفعت او است آنچه كه پیشش خواهد آمد و یا بر ضرر او است و حال آنكه نیستی تو در شباهت داشتن مگر اینكه شبیه و مانندی به خودت. یعنی نمی توان تو را تشبیه كرد به

[صفحه 1207]

كسی مگر به تو.

«و اقسم بالله، لولا بعض الاستبقاء، لوصلت الیك منی قوارع تقرع العظم و تهلس اللحم! و اعلم ان الشیطان قد ثبطك عن ان تراجع احسن امورك و تاذن لمقال نصیحتك. والسلام (لاهله).»

یعنی و سوگند به خدا كه اگر نبود طلب بقای بعضی، هر آینه می رسید به تو از جانب من جنگهای كوبنده كه بكوبد استخوان را و لاغر گرداند گوشت را. و بدان به تحقیق كه شیطان مشغول و روگردان ساخته است تو را از اینكه مراجعت كنی به بهترین كارهای تو كه اطاعت و فرمانبرداری خلیفه ی حق باشد و گوش گیری مر گفتار پند دهنده ی تو را. و سلام (برای اهل سزاوارش).

[صفحه 1208]


صفحه 1207، 1208.